جدول جو
جدول جو

معنی نای بینی - جستجوی لغت در جدول جو

نای بینی
(یِ بی)
سوراخ بینی. (ناظم الاطباء). قصبهالانف. قصبۀ انف. منخر: الافطا، نای بینی فروهشته. (تاج المصادر بیهقی).
- دو نای بینی، منخرین.
، پرۀ بینی. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فال بینی
تصویر فال بینی
شغل و عمل فال بین، طالع بینی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نازک بینی
تصویر نازک بینی
در امری دقت و باریک بینی کردن، مراقبت از امور جزئی، کنجکاوی، هوشیاری
باریک بینی، موشکافی، خرده بینی، خرده کاری، خرده شناسی، خرده گیری، خرده دانی، نازک اندیشی، نکته سنجی، نکته دانی، ژرف یابی، ژرف بینی، ژرف نگری، غوررسی، مداقّه، تدقیق، تعمّق
فرهنگ فارسی عمید
(زُ)
دقت. موشکافی. حالت و صفت نازک بین. رجوع به نازک بین شود
لغت نامه دهخدا
محمد (میرزا نایینی) ابن حیدر طباطبائی، ملقب به رفیع الدین و مشهور به رفیعا، یا آقا رفیعا، یا میرزا رفیعا، از علمای امامیۀ قرن یازدهم هجری واز شاگردان شیخ بهائی است و کسانی چون مجلسی ثانی وشیخ حر عاملی از مجلس درس او استفاده جسته اند، او را تألیفات فراوانی است از آن جمله: 1- اقسام التشکیک و حقیقته 2- الشجره الالهیه 3- الثمره فی تلخیص الشجره 4- حاشیۀ اصول کافی 5- حاشیۀ شرح ارشاد 6- حاشیۀ شرح مختصرالاصول 7- حاشیۀ صحیفۀ سجادیه و غیره ... وفات او در حدود هشتادوپنج سالگی در 1081 یا 1082 ه، ق، در اصفهان اتفاق افتاد و مزارش در مقبرۀ تخت فولاد اصفهان است، (از ریحانهالادب ج 4 ص 163)، و نیز رجوع به هدیهالاحباب ص 142 و مستدرک الوسایل ص 409 شود
حسین (حاجی میرزا نایینی)، از فقهای امامیه و از مراجع تقلید شیعه است، وی گذشته از رسالۀ عملیه، کتابی نیز در باب لزوم حکومت مشروطه، در آغاز نهضت مشروطیت ایران نشر داد، وی به سال 1356 هجری قمری درگذشت، رجوع به احسن الودیعه ج 3 ص 96 و ریحانهالادب ج 4 ص 162 شود
لغت نامه دهخدا
شاعری است از مردم نابین (از مضافات اصفهان)، تتبع اشعار سعدی را کرده است و این مطلع او راست:
ای که بی چشم تو چشمم غیر چشم تر ندید
هیچ چشمی چشمی از چشم تو نیکوتر ندید،
(از قاموس الاعلام)
لغت نامه دهخدا
(یِ)
دهی است از دهستان دیهوک بخش مرکزی شهرستان فردوس، در 180هزارگزی جنوب شرقی طبس، سر راه ماشین رو طبس. در منطقۀ کوهستانی گرمسیری واقع است و 731 تن سکنه دارد. آبش از قنات و محصولش غلات، ذرت و شغل اهالی زراعت است. راه ماشین رو دارد. یک معدن زاج سبز نیز در این ده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(زَ)
نی زنی. شغل و عمل نی زن. (ناظم الاطباء). قصابه. (منتهی الارب). نی نوازی. نی نواختن. نای زدن
لغت نامه دهخدا
(نَ)
منسوب به نصیبین است. رجوع به نصیبین شود
لغت نامه دهخدا
(کَ بَ تَ / تِ)
رای بیننده، هوشیار، هوشمند:
بپرسید مر زال را موبدی
از آن تیزهش رای بین بخردی،
فردوسی
لغت نامه دهخدا
نیک بین بودن، رجوع به نیک بین شود
لغت نامه دهخدا
(نِ / نَ هامْ)
عمل و صفت نهان بین. رجوع به نهان بین شود
لغت نامه دهخدا
پاک نظری
لغت نامه دهخدا
(خُ)
عمل خدابین. توجه بخدای. دینداری. تقوی ̍. پرهیزگاری. مقابل خودبینی
لغت نامه دهخدا
(رِ)
در بین دو استخوان فک بالا سوراخ قدامی حفره های بینی است. در پائین این سوراخ برجستگی کوچک استخوانی است موسوم به خار بینی قدامی و تحتانی که متعلق بقاعده بینی است. (کالبدشناسی هنری ص 62)
لغت نامه دهخدا
(نَ پَ)
دهی است جزء دهستان باراندوزچای بخش حومه شهرستان ارومیه در 22500گزی جنوب شرقی ارومیه و 3500گزی شمال شرقی جادۀ ارومیه به مهاباد، در جلگۀ معتدل هوایی واقع است و 212 تن سکنه دارد. آبش از باراندوزچای، محصولش غلات و توتون و چغندر و انگور و شغل اهالی زراعت و جوراب بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
تصویری از پاک بینی
تصویر پاک بینی
پاک نظری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رای بین
تصویر رای بین
هوشیار، هوشمند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نایقینی
تصویر نایقینی
عدم یقین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نای زنی
تصویر نای زنی
عمل وشغل نای زن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نازک بینی
تصویر نازک بینی
باریک بینی موشکافی، نکته سنجی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مال بینی
تصویر مال بینی
مال اندیشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کار بینی
تصویر کار بینی
کار دانی کار شناسی، (تد زنان) کار عمل: (مرده شورت ببرد با این کار بینیت)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فال بینی
تصویر فال بینی
فالگیری طالع بینی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نایینی
تصویر نایینی
منسوب به نایین: ازمردم نایین اهل نایین، لهجه مردم نایین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غاز بینی
تصویر غاز بینی
عمل و حالت عازبین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خدای بینی
تصویر خدای بینی
عمل خدابین
فرهنگ لغت هوشیار
طالع بینی، فال شناسی، فالگویی، فالگیری
فرهنگ واژه مترادف متضاد